شاید اگر انسانها می پذیرفتند که نقص هایشان جزء زیبایی آنها به شمار می رود و همین تناقض است که آنها را منحصر به فرد و دوست داشتنی می سازد(پپ،۱۹۸۴) بسیاری از مشکلات روانشناختی به وجود نمیآمد. مولفهی کمالگرایی خویشتن مدار عبارت است از تمایل به وضع معیارهای غیر واقع بینانه برای خود و ارزیابی سختگیرانه از رفتار بر اساس آن معیارها، در واقع کمالگرایان خویشتن مدار مهم و تلاش کمالگرایانه و استانداردهای خود تحمیل شده دارند و عقیده شخصی دارند که بسیار مهم است تا فردی کامل و بی نقص باشند . کمالگرایی خویشتن مدار یک مولفهی انگیزشی است که از یک طرف تلاش فرد برای دست یابی به کمال و از طرف دیگر اجتناب از شکست را در بر میگیرد . در حقیقت این مولفه با مشخصههای مثبت ، تلاش ، رقابت برای پیشرفت وخود شکوفایی از یک طرف و مشخصههای منفی خود سرزنش گری و خود انتقادگری از طرف دیگر ارتباط دارد (استوبر و یانگ ، ۲۰۱۰).
انتقاد از خود شدیدترین نوع انتقاد محسوب می شود. اغلب مواقع دیگران با انتقادهای خود به ما آسیب میرسانند، اما انتقادی که ما از خود میکنیم ضربهای عمیقتر بر ما وارد میکند و اثر آن پایدارتر است. گاهی با گفتن جملههای منفی و سرزنش کننده، از خود انتقاد میکنیم و آن را سازنده می دانیم در حالی که این سبک انتقاد، فقط تصویر منفی را که از خود داریم تقویت میکند به خصوص زمانی که در زمینههایی با شکست مواجه می شویم.
انتقاد از خودکار چندان رضایت بخش و مفیدی نیست زیرا معمولاً با پیش داوری همراه است. در بسیاری از موارد با برچسب زدن به خود و افتادن در این تله به خود حمله میکنیم.
انتقاد از خود یک ویژگی شخصیتی است که فرد به وسیله ی آن خود را شدیداً مداقه و ارزیابی میکند. این خصیصه پیامدهای منفی نظیر افسردگی، روابط بین فردی مختل، هیجانات منفی و سطوح بالای ناراحتی به همراه دارد که در ادامه به آن ها می پردازیم.
تحقیقات مربوط به منابع رشد انتقاد از خود ابتدا بر تعامل میان کودک – والد و یک مجموعه الگوهای هم سان مبتنی است. گرچه والدین تأثیر زیادی بر رشد انتقاد از خود دارند اما عوامل بسیار دیگری نیز وجود دارد که باید در رشد شخصیت به آن ها توجه کرد.
متغیرهای نظیر سوء استفاده ی جسمی و جنسی از کودک، نادیده گرفتن او و تجربه ی وقایع ناگوار در دوران کودکی، رشد انتقاد از خود را تحت تأثیر قرار می دهد. شخصیت های روان رنجور معمولاً در کودکی وقایع ناگواری نظیر نادیده گرفته شدن از نظر جسمانی و هیجانی و سوء استفاده ی جنسی و جسمی را تجربه میکنند.
مشکلات دوران کودکی تأثیر مهمی بر رشد شخصیت دارد و این مشکلات به رشد انتقاد از خود نیز نسبت داده می شود. در مطالعه ای رابطه ی بین میزان مشکلات دوران کودکی و انتقاد از خود بررسی شد و نتیجه ی آن نشان داد که نحوه رفتار والدین و تجربیات دوران کودکی منبع مهم انتقاد از خود به شمار می رود(دلالی،۱۳۸۸)
نحوه ی نامناسب گفت و گوی والدین با کودک نیز در شکل گیری انتقاد از خود در بزرگ سالی نقش دارد. تحقیقات متعددی نشان داده است که بین گفتار نامناسب والدین و اختلالات روان پزشکی در بزرگ سالی رابطه ای وجود دارد. این اختلالات در طیفی از درونی سازی و برونی سازی قرار دارد.بر اساس تحقیقات موجود، گفتار نامناسب والدین با کودک موجب شکل گیری یک سبک شناختی منفی می شود که عامل مهمی در بروز افسردگی است.
کاوامورا[۱۹۵] و همکاران(۲۰۰۵) در پژوهشی به بررسی رابطه کمالگرا یی، اضطراب و افسردگی پرداختند نتایج حاصل از پژوهش بیانگر رابطه معنیدار بین کمالگرایی با افسردگی و اضطراب می باشد. و همچنین آکوردینو[۱۹۶] و همکاران(۲۰۰۸) در پژوهشی به بررسی کمالگرایی با افسردگی و سلامت روانی ۱۲۳ دانش آموز کلاس ۱۰ تا ۱۲ پرداخته اند که نتایج تجزیه و تحلیل چند متغیری بیانگر رابطه معنیدار بین کمالگرایی با افسردگی می باشد.
این در حالی است که فردی جراتمند همواره نگاهی واقع بینانه نسبت به توانمندیهای خود دارد و اهداف خود را متناسب با نقاط قوت و ضعف خود و فرصتها و تهدیدهای موجود در محیط برمیگزیند. و کمتر اسیر خواستههای نامعقول خود میشود. این خط مشی سبب خواهد شد فرد جراتمند از آسیبهای روانی همچون افسردگی و اضطراب در امان باشد. نوجوانان معمولا اهدافی رویایی در سر می پرورانند و به گفته آلکایند در جستجوی افسانه شخصی هستند. آموزش ابراز وجود و سایر مهارتهایی که سبب خودآگاهی در نوجوان میشود او را در اتخاذ اهدافی واقع بینانه یاری میرساند.
– آیا آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر کمالگرایی دیگر مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر دارد؟
آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر کمالگرایی دیگر مدار دانش آموزان دختر دبیرستانی تاثیر معنیداری دارد، برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی استفاده شد. و نتایج به دست آمده بدین شرح بود که مقدار f به دست آمده با درجه آزادی ۱ برابر بود با۹۷۹/۳۷که در و اندازه اثر آن ویا اندازه تاثیر متغیر مستقل بر وابسته برابر است با ۵۵۹/۰٫
این مولفه تمایل فرد به در نظر گرفتن معیارهای افراطی برای رفتار دیگران و ارزیابی سخت گیرانه از عملکرد آنان را در بر می گیرد . افراد کمالگرا این مولفهها را برای فرد یا افرادی که در زندگی شان اهمیت بیشتری دارند وضع میکنند مانند : انتظارات کمالگرایانه والدین برای فرزندانشان . این مولفه منجر به سرزنش دیگران و اساس اعتماد و خصومت نسبت به دیگران می باشد .افراد کمالگرا ی دیگر مدار بیش از دیگران ، دچار هراس ، تنهایی ، پارانویا ومشکلات زناشویی و خانوادگی می شوند (استوبر و یانگ ، ۲۰۱۰).
بسیاری از کسانی که در مورد کمالگرایی نظریه پردازی کرده اند در مورد نقش خانواده در ایجاد رشد کمالگرایی اتفاق نظر دارند به طور کلی این نظریه پردازان معتقدند که کمالگرایی ریشه در تعامل با والدین کمالگرا و پر متوقع دارد .
(فراست و همکاران، ۱۹۹۱) معتقدند والدین کمالگرا ، نه تنها موفقیت فرزندانشان را کم اهمیت جلوه می دهند بلکه برایشان سخت است که تلاش های آنان را بپذیرند و به آن ها پاداش بدهند .آنان به جای ارزیابی مثبت و تشویق فرزندانشان مدام از آن ها می خواهند که بهتر از قبل عمل کنند به دنبال این طرز فکر و رفتار ، فرزندان هیچ وقت از عملکردشان احساس رضایت نخواهند کرد .
(هولندر ، ۱۹۶۵) بیان کرد که کمالگرایان آنقدر به تلاش خود ادامه می دهند تا برخی ارزیابی های والدین را به نفع خود تمام کنند . به عقیده ی وی کمالگرایان معتقدند اگر بهتر کار کنند آدم کاملی خواهند بود و والدینشان آنان را دوست دارند . او کمالگرایی را نتیجه سخت گیری شدید والدین در مقابل فرزندان با اعمال روش « دو مقوله ای » و تایید مشروط فرزندان بیان کرد ، به نظر وی کودکان معتقدند ،که اگر بسیار سخت فعالیت کنند سرانجام والدین شان آنان را خواهند بخشید و پذیرفته می شوند .
(فلت و سینگر ، ۱۹۹۵) بیان کردند بین شیوههای فرزند پروری والدین ومیزان کمالگرایی فرزندان ارتباط وجود دارد . از نظر (فراست و همکاران، ۱۹۹۰)والدین کمالگرا از تایید فرزندان خود اجتناب میکنند و به بهتر انجام دادن کارها توسط آنان اصرار می ورزند . حتی ممکن است این تاکید والدین برای انجام دادن کارها به صورت هیچ و بدون اشتباه و تاکید بر رقابت جویی و برنده شدن به تدریج باعث نابهنجار شدن کمالگرایی نسبت به سال های ابتدایی شود در ضمن ممکن است کمالگرایی در ابتدا به عنوان مولفههای مثبت و پاداش دهنده آغاز شود اما با گذشت زمان به دلایل زیر منفی و مخرب شود :
۱- ایجاد حالت خستگی وفقدان تمرکز به دلیل رفتارهای کمالگرایانه .
۲- عدم دست یابی به اهداف بلند مرتبه مانند : کسب عزت نفس و تلاش برای تغییر و افزایش معیارهای شخصی .
۳- تغییر موقعیت های زندگی و ایجاد اختلال در دسترسی به معیارهای شخصی .
۴- عدم آگاهی از اثرات منفی کمالگرایی بر روی سلامت روان خود و اطرافیان .
در تبیین دلایل کاهش این بعد از کمالگرایی پس از اتمام جلسات آموزشی می توان عنوان نمود :
در آغازین جلسه آموزشی رفتار جراتمندانه پنجره ای برای دانش آموزان رسم میگردد که مبدع آن تامس هریس است و مبنای آن نظریه اریک برن است.
برای دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت fumi.ir مراجعه نمایید. |
من خوبم تو خوبی |
من خوب نیستم تو خوبی |
من خوب نیستم تو خوب نیستی |
من خوبم تو خوب نیستی |