ب) از دیدگاه سرپرستان
۱٫ارزشیابی کارکنان راحتتر انجام شده و تاثیر ارزشیابیها در افزایش بهرهوری کارکنان بیشتر میشود.
۲٫سرپرستان با هدایت کارکنان، اهداف آنها را با اهداف سازمان همسو مینمایند.
۳٫ایجاد فضای مناسب جهت برقراری ارتباط و گفتگوی صریح، بی تکلف و دوجانبه بین سرپرستان و کارکنان
۴٫تصمیمگیری سرپرستان و کارکنان زیرمجموعه
۵٫سرپرستان صرفاً به ابعاد منفی عملکرد کارکنان تاکید نمیکنند و جنبههای مثبت عملکرد آنها بیشتر مورد توجه میباشد.
۶٫سرپرستان علاقهمند به تشریح نظام ارزشیابی و چگونگی اعمال آن برای کارکنان میباشند و در توضیح فرآیند مذکور جدیت لازم را به عمل میآورند.
۷٫اعمال نظام ارزشیابی مدیریت عملکرد بر عهده سرپرستان آماده و آگاه و جدی میباشد که اشراف کامل بر عملکرد واقعی کارکنان زیر مجموعه خود را دارند.
۸٫خودارزشیابی کارکنان، بخشی از فرایند بازخورد رسمی است.
ج) از دیدگاه کارکنان
- دشمنی بین افراد سازمان کاهش یافته و خطر ناشی از اعمال خشونت بین کارکنان کاهش مییابد.
- پرداخت حقوق و مزایا، پاداشها و سایر پرداختهای جبرانی بر اساس ارزش عملکرد و کارایی افراد متمرکز است.
- کارکنان وظایف خود را بهتر درک کرده و با راهنمایی سرپرستان در رسیدن به اهداف سازمان تلاش مینمایند.
- عملکردهای کارکنان به طور کامل و به صورت ملموس، واضح و روشن اندازهگیری و هدایت میشوند.
- ارزشیابی عملکرد کارکنان باعث افزایش و تشویق رشد حرفهای شده و انتقال فرهنگ آن را تسهیل مینماید.
- به کارکنان فرصت اظهار نظر در باره مسایل، اهداف و برنامهها و همچنین بحث و تبادل نظر درباره آنها داده میشود تا در محیطی صمیمی نظرات خود را به سرپرست منتقل نمایند.
- کارکنان، بازخورد کافی و مستمر را از طریق منابع مختلف (سرپرستان، مشتریان، همکاران و . . . ) دریافت میکنند تا از موقعیت خود در مورد عملکرد مورد انتظار آگاهی کسب نمایند.
- خودارزشیابی کارکنان بخشی از فرآیند بازخورد رسمی است.(ابیلی ،خدایار ،۱۳۸۱،۴۱-۳۷)
۲-۳-۷معایب مدیریت عملکرد
نظامهای مدیریت عملکرد در صورتی که باعث بهبود عملکرد فرد نشود و باعث پیشرفت و ارتقای عملکرد سازمان نگردد، به دلیل از دست دادن زمان و منابع مصرف شده برای طراحی و اجرای آن به عنوان منبع هزینه تلقی میگردند که نه تنها باعث افزایش بهرهوری نگردیده است بلکه باعث ایجاد نوعی زیان نیز گردیده است.
برخی از معایب نظام مدیریت عملکرد به شرح زیر میباشند:
- سازمانها، نظامهای مدیریت عملکرد را با نظامهای ارزیابی عملکرد اشتباه میگیرند و آنها را معادل هم قلمداد میکنند.
- بیشتر نظامهای مدیریت عملکرد، به جای جوهره و ذات دارای پپیشپاافتادگی و عرض میباشند.
- بعضاً مدیریت عملکرد را به عنوان نظام نظارت تحمیلی تلقی میکنند تا این که آن را به عنوان یک نظام توسعهای در نظر بگیرند.
- در بیشتر سازمانها، واحدهای منابع انسانی تنها واحدهای مسئول طراحی و کنترل نظام مدیریت عملکرد میباشند. حال آن که این نظام یک رویکرد مشارکتی و فراگیر سازمانی است که باید توسط کلیه واحدهای سازمانی اعمال و اجرا گردد.
- بسیاری از سرپرستان فاقد مهارتهای لازم برای اعمال یا بهبود مدیریت عملکرد میباشند. (همان منبع )
۲-۳-۸ مفهوم ارزشیابی عملکرد
برای درک مفهوم ارزشیابی عملکرد بایستی ابتدا مفهوم عملکرد را دریابیم. عملکرد به درجه انجام وظایفی که شغل یک کارمند را تکمیل میکند اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه یک کارمند الزامات یک شغل را به انجام میرساند. عملکرد اغلب با «تلاش» که اشاره به صرف انرژی دارد یکسان تلقی میشود، اما عملکرد براساس نتایج فعالیتها اندازهگیری میشود. به عقیده بایرز ورو عملکرد افراد در یک موقعیت میتواند به عنوان نتیجه ارتباط متقابل بین: الف) تلاش، ب) تواناییها و ج)ادراکات نقش تلقی شود.” تلاش”، که از برانگیختگی نشأت میگیرد اشاره به میزان انرژی (فیریکی یا ذهنی) که یک فرد در انجام وظیفه استفاده میکند دارد.” تواناییها”، ویژگیهای شخصی مورد استفاده درانجام یک شغل هستند و” اداراکات نقش” به مسیرهایی که افراد باور دارند بایستی تلاشهایشان را در جهت انجام شغلشان هدایت کنند، اشاره میکند.نو و دیگران عملکرد را ناشی از ویژگیهای شخصی، مهارتها و نظیر آن میدانند همانطور که شکل ۱٫ نشان میدهد این ویژگیها از طریق رفتار کارکنان به نتایج عینی تبدیل میشوند.در واقع کارکنان تنها در صورتی که دانش، مهارتها، تواناییها و سایر ویژگیهای ضروری برای انجام یک شغل را داشته باشند میتوانند رفتارشان را نشان دهند. (بایرز ورو ، ۲۰۰۸)
ویژگیهای شخصی (مثل: مهارتها و تواناییها
نتایج عینی
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |